2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
چرا با وجود حضرت علي(علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پشت در رفت؟
کد مطلب: ٥٠٠٧ تاریخ انتشار: ٢٥ شهریور ١٤٠٢ - ١١:٠٠ تعداد بازدید: 120739
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
چرا با وجود حضرت علي(علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پشت در رفت؟

طرح شبهه:

چگونه مي توان باور داشت كه با وجود علي (علیه السلام) در درون منزل، همسر او براي باز كردن در خانه برود! چرا خود علي (علیه السلام) براي بازكردن در نرفت؟

نقد و بررسي:

أوّلاً: آن چه كه از برخي از روايات استفاده مي شود: حضرت فاطمه سلام الله عليها نزديك در ورودي منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وي، در را به روي آنان بست.

مرحوم عياشي در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته اند:

قال: قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبو بكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبو عبيدة بن الجراح وسالم مولي أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلي الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله عليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره، وكان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا عليا ( عليه السلام ) ملببا....

عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولي ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را كه از شاخه هاي خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالي كه كمرهاي خود را بسته بودند.

السمرقندي المعروف بالعياشي، أبي النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمي (متوفاي320هـ)، تفسير العياشي، ج2، ص67، تحقيق: تحقيق وتصحيح وتعليق: السيد هاشم الرسولي المحلاتي، ناشر: المكتبة العلمية الإسلامية - طهران.

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413هـ) الاختصاص ص 186، تحقيق: علي أكبر الغفاري، السيد محمود الزرندي، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

و در روايت سليم نيز آمده:

ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّي انْتَهَي إِلَي بَابِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةُ عليهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِي وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّي ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَي يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ ] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَكَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِيهِ قَالَ افْتَحِي الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ فَقَالَتْ يَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَي بَيْتِي وَتَهْجُمُ عَلَي دَارِي فَأَبَي أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.

عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحيف و لاغر شده بود، عمر در را كوبيد و گفت: اي پسر ابوطالب! در را باز كن، فاطمه فرمود: اي عمر به ما چه كار داري؟ ما را با مصيبتي كه گرفتارش شده ايم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز كن وگرنه آن را به آتش مي كشم. فاطمه فرمود: آيا از خداوند نمي ترسي كه وارد خانه ما مي شوي، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افكند و آن را سوزاند.

الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ) كتاب سليم بن قيس، ص 864، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ناشر: انتشارات هادي ـ قم ، الطبعة الأولي، 1405هـ.

ثانياً: حضرت صديقه شكي نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسي نشويد:

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَْ بُيُوتِكُمْ حَتيَ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَليَ أَهْلِهَا ذَالِكُمْ خَيرٌْ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ.

فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتيَ يُؤْذَنَ لَكمُ ْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكيَ لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم . النور / 27 و 28.

اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد اين براي شما بهتر است شايد متذكّر شويد!

و اگر كسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد اين براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است!.

خانه فاطمه، برتر از خانه پيامبران:

و از طرفي خانه انبياء احترام ويژه اي دارد كه كسي حق ورود بدون اجازه ندارد:

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبِيِ ّ إِلا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ. الأحزاب /53.

اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.

و شكي نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مي شود همانطوري كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ و يُسَبِّحُ لَهُ و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.

در خانه هايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت ] آن ها رفعت يابد و نامش در آن ها ياد شود. در آن [خانه ] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مي كنند.

سيوطي و ديگران از قول ابوبكر از نبي مكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل كرده اند كه خانه علي و زهرا عليهما السلام از با فضيلت ترين خانه هاي انبياء محسوب مي شود:

وأخرج ابن مردويه عن أنس بن مالك وبريدة قال: قرأ رسول الله صلي الله عليه وسلم هذه الآية ) في بيوت أذن الله أن ترفع ( فقام اليه رجل فقال: أي بيوت هذه يا رسول الله قال: بيوت الأنبياء. فقام اليه أبو بكر فقال: يا رسول الله هذا البيت منها ـ البيت علي وفاطمة ـ قال: نعم من أفاضلها.

رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود، شخصي پرسيد: اين كدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاي پيامبران. ابوبكر پرسيد: آيا خانه علي و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلي، از بر ترين آن است.

السيوطي، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين (متوفاي911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1993 م؛

الثعلبي النيسابوري أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي427هـ) الكشف والبيان، (متوفاي 427 هـ - 1035م)، ج 7، ص 107، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ-2002م؛

الثعالبي، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفاي875هـ)، الجواهر الحسان في تفسير القرآن، ج 7، ص 107، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت.

الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 18، ص 174، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم صلي الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه اي با شنيدن صداي حضرت صديقه برگشتند.

قام عمر فمشي ومعه جماعة حتي أتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلي صوتها باكية: يا رسول الله ما ذا لقينا بعد أبي من ابن الخطاب وابن أبي قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبكاءها انصرفوا باكين، فكادت قلوبهم تتصدع وأكبادهم تنفطر، وبقي عمر معه قوم.

عمر همراه عده اي به طرف خانه فاطمه آمد و در را كوبيد، فاطمه با شنيدن سر وصداي جمعيت با صداي بلند و همراه گريه فرياد زد: اي رسول خدا چه مصيبت هايي پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مي بينيم. گروهي با شنيدن گريه فاطمه دلشان به درد آمد و با گريه آنجا را ترك كردند؛ اما عمر با گروهي ديگر باقي ماندند.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.

بنابراين حضرت صديقه طاهره، هنگام هجوم، با ديدن عمر و همراهانش در را بست و نزديك دَر ايستاده بود و احتمال نمي داد كه با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و اين بي شرمي مهاجمان بود كه حرمت خانه و اهل آن را رعايت نكردند و به قول سلمان فارسي رضوان الله تعال عليه، كرديد و نكرديد و ندانستيد كه چه كرديد.

همسران رسول خدا (ص) و باز كردن دَر براي نامحرم:

نگاهي به روش پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم در موضوع مورد بحث، بهترين دليل بر محكوميت شبهه انگيزان است؛ چرا كه موارد گوناگوني در كتاب هاي شيعه و اهل سنت وجود دارد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله به همسرانش اجازه مي داد تا درب خانه را به روي ديگران ( نا محرمان ) باز كنند.

الف: امّ سلمه و باز كردن دَرِ خانه براي علي (عليه السلام):

عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) من بيت زينب بنت جحش وأتي بيت أم سلمة فكان يومها من رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) فلم يلبث أن جاء علي فدق الباب دقا خفيفا فانتبه النبي ( صلي الله عليه وسلم ) للدق وأنكرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلي الله عليه وسلم ) قومي فافتحي له

رسول خدا (ص) از خانه زينب دختر جحش بيرون آمد و وارد خانه امّ سلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وي بود، مدتي نگذشته بود كه علي آهسته دقّ الباب كرد، رسول خدا (ص) بيدار شد، امّ سلمه پاسخ نداد، پيامبر فرمود: بلند شو و در را باز كن....

ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42، ص 470، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995

الرافعي القزويني، عبد الكريم بن محمد (متوفاي623 هـ)، التدوين في أخبار قزوين، ج 1، ص 89، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت تحقيق: عزيز الله العطاري، 1987م.

ب: عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را براي علي (ع) باز كرد:

وعن جعفر بن محمد الصادق عليه السلام عن أبيه عن آبائه عن علي عليه السلام قال: كنت أنا ورسول الله صلي الله عليه وآله في المسجد بعد أن صلي الفجر، ثم نهض ونهضت معه، وكان رسول الله صلي الله عليه وآله إذا أراد أن يتجه إلي موضع أعلمني بذلك، وكان إذا أبطأ في ذلك الموضع صرت إليه لأعرف خبره، لأنه لا يتصابر قلبي علي فراقه ساعة واحدة فقال لي: أنا متجه إلي بيت عائشة، فمضي صلي الله عليه وآله ومضيت إلي بيت فاطمة الزهراء عليها السلام فلم أزل مع الحسن والحسين فأنا وهي مسروران بهما، ثم إني نهضت وسرت إلي باب عائشة، فطرقت الباب فقالت: من هذا؟ فقلت لها: أنا علي فقالت: إن النبي راقد، فانصرفت، ثم قلت: النبي راقد وعائشة في الدار، فرجعت وطرقت الباب فقالت لي عائشة: من هذا؟ فقلت لها: أنا علي فقالت: إن النبي صلي الله عليه وآله علي حاجة فانثنيتمستحييا من دق الباب، ووجدت في صدري ما لا أستطيع عليه صبرا، فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنيفا، فقالت لي عائشة: من هذا؟ فقلت: أنا علي فسمعت رسول الله صلي الله عليه وآله يقول: يا عائشة افتحي له الباب، ففتحت ودخلت....

نماز صبح را با رسول خدا (ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بيرون آمدم، اگر جايي مي رفت به من خبر مي داد و هنگامي كه دير بر مي گشت سراغ وي مي رفتم تا مطلع شوم؛ چون دوري او را نمي توانستم تحمل نمايم، فرمود: به خانه عائشه مي روم، من نيز نزد فاطمه رفتم و در كنار حسن و حسين همه خوشحال بوديم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: كي هستي؟ گفتم: علي، گفت: پيامبر استراحت مي كند، برگشتم و دو مرتبه رفتم و دَر را كوبيدم، گفت: كيستي؟ گفتم: علي، گفت: پيامبر را كاري است، دلم تاقت نياورد، براي دفعه سوّم دقّ الباب كردم، عائشه گفت: كيستي؟ گفتم: علي، صداي رسول خدا را شنيدم، فرمود: اي عائشه دَر را باز كن، عائشه دَر را باز كرد و من وارد شدم....

الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب (متوفاي 548هـ)، الاحتجاج، ج1، ص 292 و 293، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 38 ص 348، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

آنچه گذشت يك روايت از كتاب هاي شيعه و يك روايت از كتاب هاي اهل سنت بود كه به عنوان نمونه ذكر شد كه در آن ها رسول خدا صلي الله عليه وآله با توجه به اين كه خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه مي داد تا همسرانش دَر را براي افراد نا محرم باز كنند، و اين نشان مي دهد كه اين عمل با رعايت وظايف شرعي منعي نخواهد داشت.

عايشه و عمر، سر يك سفره نشستند:

طبق روايت صحيح السندي كه اهل سنت در اكثر كتاب هاي خودشان نقل كرده اند، رسول خدا به عمر اجازه داد كه با او و عائشه سر يك سفره بنشينند و حتي نقل كرده اند هنگامي كه از يك كاسه غذا مي خوردند، دست عائشه با دست عمر برخورد كرد. ابن أبي شيبه در المصنف، بخاري در ادب المفرد، ابن أبي حاتم، ابن كثير در تفسير و... نقل كرده اند:

عن مجاهد قال مر عمر برسول الله صلي الله عليه وسلم وهو وعائشة وهما يأكلان حيسا فدعاه فوضع يده مع أيديهما فأصابت يده يد عائشة فقال أوه لو أطاع في هذه ووصواحبها ما رأتهن أعين.

رسول خدا با عائشه مشغول خوردن غذا بود، عمر وارد شد، حضرت او را دعوت كرد تا با آنان غذا بخورد. عمر جلو رفت و دست در ميان ظرف غذا برد، دست با دست عائشه تماس مي گرفت، گفت: اوه! اگر در باره حجاب همسرانت از من پيروي مي كرد، هيچ چشمي آنان را نمي ديد.

إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6، ص 358، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ؛

إبي أبي حاتم الرازي، عبد الرحمن بن محمد بن إدريس، تفسير ابن أبي حاتم، ج 10، ص 3148، تحقيق: أسعد محمد الطيب، ناشر: المكتبة العصرية - صيدا؛

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 362، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1989م؛

المزي، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ)، تهذيب الكمال، ج 29، ص 138، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1400هـ - 1980م؛

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 3، ص 506، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1401هـ؛

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 8، ص 531، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

هيثمي پس از نقل اين روايت مي گويد:

رواه الطبراني في الأوسط ورجاله رجال الصحيح غير موسي بن أبي كثير وهو ثقة.

اين روايت را طبراني در اوسط نقل كرده است، تمام راويان آن، راويان صحيح بخاري هستند؛ غير از موسي بن كثير كه او نيز مورد اعتماد است.

الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7، ص 93، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.

و سيوطي مي گويد:

وأخرج الطبراني بسند صحيح عن عائشة قالت كنت آكل مع النبي صلي الله عليه وسلم في قعب فمر عمر فدعاه فأكل فأصابت أصبعه أصبعي فقال أوه لو أطاع فيكن ما رأتكن عين.

طبراني با سند صحيح از عائشه نقل كرده است كه گفت: من با رسول خدا در يك ظرف غذا مي خورديم كه عمر از آن جا گذشت، رسول خدا او را دعوت كرد، در حال غذا خوردن انگشتش به انگشت من خورد، عمر گفت: اوه! اگر او در باره شما از من اطاعت مي كرد، هيچ چشمي شما را نمي ديد.

السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، لباب النقول في أسباب النزول، ج 1، ص 178، ناشر: دار إحياء العلوم - بيروت.

هنگامي كه نشستن با نامحرم سر يك سفره و خوردن غذا از يك كاسه؛ آن هم براي همسر رسول خدا اشكالي نداشته باشد، رفتن پشت در براي دختر آن حضرت نيز اشكالي نخواهد داشت.

نتيجه:

اولاً: صديقه شهيده، پشت در نرفت؛ بلكه جلوي در ايستاده بود كه با ديدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله عليها پشت در نرفته بودد تا اين اشكال پيش بيايد؛

ثانياً: حتي اگر اين مطلب صحت نيز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دليل اين كه عين همين قضيه براي رسول خدا صلي الله عليه وآله پيش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور داده اند كه در را باز نمايند، اين اشكال دفع مي شود.


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)




Share
1 | راه عـلي سعـادت | | ١٢:٠٠ - ١٦ ارديبهشت ١٣٨٨ |
هنگامي كه اهل سنت از عايشه و عمر دفاع مي كنند و آنها را جزو خوبان مي دانند و در جلو چشم هاي مبارك پيامبر اين اعمال ناسازا را انجام مي دهند از آزار و اذيت فاطمه بعد از وفات پيامبر نيز بيمي ندارند بلكه به نوعي راه را برخود بازتر ديده اند. ز آن روزي کـه ســـــيلي خــورد زهــــــــــرا ســـــــيه شـــــــد روزگــــار اهــــل معـــنا شــــنيدم زعـــارفي کــه مـــي فــــــــرمود حکم فرج را کن زهـراي سيلي خورده امضا
2 | حسين سرابندي | | ١٢:٠٠ - ١٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بر ساحل شكافته پهلو گرفته بود
ماهي كه از ادامه شب رو گرفته بود

آرامشي عجيب در اندام سرو بود
گويا تنش به زخم تبر خو گرفته بود

دستي به دستگيره دروازه بهشت
دستي دگر بر آتش پهلو گرفته بود

برخاست تا رسد به بهاري كه رفته بود
آهوي عشق بوي پرستو گرفته بود

آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟
او كه هميشه اذن ز بانو گرفته بود

از كوچه‌هاي شهر صدايي نشد بلند
نعش مدينه در تب شب بو گرفته بود

پشت زمين شكست، خدا گريه‌اش گرفت
وقتي علي دو دست به زانو گرفته بود

يا زهرا(س)

3 | ارانذدرارار | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
دل من در پي يك واژه بي خاتمه بود اولين واژه كه امد نظرم فاطمه بود
حق ببردند پهلو بشكستند اين مزد زحمات پدرش بود
لعنت بر اولين ظالم در حق محمد
4 | ميثم | | ١٢:٠٠ - ١٨ خرداد ١٣٨٨ |
اين يک واقعيته که اگر يک شيعه و يک سني رو بکشند و بعد گوشتشان را تکه تکه کنند و با هم مخلوط کنند. هيچ وقت نمي تواتنند واقعا هم دل و يکي شوند. اين يکي داغ حضرت فاطمه زهرا (س) را در دل دارد . و آن يکي حب عمر را. (( اين قضيه بر گرفته از داستاني قديمي بين دو عارف شيعه و سني است که با هم بسيار دوست بودند.............. و عرف سني رو به عارف شيعه ميکند و ميگويد : بيا عقد اخوت بخوانيم و برادر خوانده ي هم شويم)) که در جواب عارف شيعه چنين ميگويد. اما اين دليل جنگ و ستيز نميشود. نه من شيعه سني ميشوم نه سنيا شيعه. البته واسه سنيا تبصره هم داره که شيعه ميشن. از دوستان پاسخ به شبهات ميخواهم مرا راهنمنيي کنند. که اگر حرف بنده حقير درست است بر ان صحه گذارند. و اگر هم که نه دليلش را به من بگن. ومنو قانع کنند که حرفم اشتباه است يا مولا علي.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بحث وحدت بين شيعه و سني ، به معني شيعه شدن سني و يا سني شدن شيعه نيست ؛ در اين زمينه به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=55
اما شيعه شدن سني ها ، و يا آنچه اهل سنت ادعا مي‌كنند ، مبني بر سني شدن معدودي از شيعيان ، نمي تواند دليل بر حقانيت هيچ مذهبي باشد ، و مهم ادله دو مذهب است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | حيدر العامري | | ١٢:٠٠ - ٠٥ مرداد ١٣٨٨ |
اللهم انتقم لبنت نبيك محمد صلي الله عليه و آله بصاحب العصر و الزمان
6 | عبد الزهرا | | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٨ |
سلام . خواهشمندم درمورد حديث <لولاك لماخلقت الافلاك.ولولاعلي لم خلقتك ولو لا فاطمه لم خلقتكم> توضيحاتي ارائه كنيد.چندي از برادران منسوب به سنت گفتند اگر ثابت بشه شيعه خواهند شد! در ضمن من ميخواستم بدونم نظرات اهل سنت براي ثبت در اين سايت پس از چند روز علني ميشه؟من در سايت سني نيوز توضيحاتي در باب شبهات وارده به شهادت حضرت صديقه كبري وچند مطلب ديگه ارائه كردم وچند روزيه كه منتظرم!! من حقير يه توصيه هم به تمام پيروان مذهب تشيع داشتم.خواهش ميكنم توي نظراتتون توهين به علماي سني ها وخلفا نكنين.همونجور كه ما ضعف ادله اين قوم رو ملاك عدم حقانيت ميدونيم اونها هم توهين هاي ما رو به همين صورت برداشت ميكنن. از مسئولين سايت هم تقاضاي حساسيت روي اين موضوع رو دارم <<تشيع بهترين فرهنگ دنياست ملاك ادميت عشق مولاست>>

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- هر نظر به مقدار احتياجي كه به تحقيق دارد ، در نوبت مانده و سپس علني مي‌شود !
2- در مورد حديث لولاك مقاله مفصلي بر روي سايت وجود دارد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=949
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1658
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | صفري | | ١٢:٠٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٨ |
با سلام بردوستان چرا برادران اهل سنت نظري نميدهند
8 | سيد حسن حسيني | | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٩ |
تو مست علي هستي و من مست تو هستم يعني که من از دست زبر دست تو مستم با دست تو طاغوت به قعر سقر افتاد با ال علي هرکه در افتاد ورافتاد جمالش صلوات
9 | محمد رضا حشمت خواه | | ١٢:٠٠ - ٠٤ ارديبهشت ١٣٨٩ |
اللهم صل علي الصديقه فاطمه الزكيه حبيبه حبيبك و نبيك و ام احبائك و اصفيائك التي انتجبتها و فضلتها واخترتها علي نسا العالمين
10 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ١٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام
جناب محب الزهرا , ان شاء الله .
يا علي
11 | محب الزهرا | | ١٢:٠٠ - ١٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
شايد باديدن جگر گوشه رسول الله ص اين جماعت شرمشان شود شايد باديدن فرزند دلبند پيامبر گرامي ص ياد سفارشات حضرتش بيفتند شايد باديدن زهراي مطهر سلام الله عليه خاک خجلت بر جبينشان نشيند شايد غيرت و شجاعتهايشان فوران نمايد شايد کوه کينهايشان با اين در ياي کوثر الهي شسته شود وهزاران شايد ديگر که مادر مظلومه و شهيده و طاهره ما را پشت در ب قرارداد لعنت الله علي القوم الظالمين
12 | سايه | | ١٢:٠٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سر فصل کتاب آفرينش زهراست.
روح ادب و کمال و بينش زهراست.
روزي که گشايند در باغ بهشت.
مسئول گزينش و پذيرش زهراست.
ايام شهدات سرور عالم فاطمه زهرا (س) را به آقا امام زمان (عج) و همه شيفتگان حضرتش تسليت عرض مي نمايم. التماس دعا
13 | حسني | | ١٦:٤٤ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام.اين نتيجه گيري كه كردين مفهومش اينه كه كسي ضربه اي به حضرت زهرا(س) نزده.چون به قول شما حضرت پشت در نرفته .پس چطوري به حضرت جسارت شده؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

حضرت علي در ابتداي هجوم به پشت در نرفت ! حضرت زهرا سلام الله عليها در پشت در بود ! بهتر است يكبار جواب را به صورت كامل بخوانيد !

موفق باشيد

14 | نارسيس | | ٢٢:٣٣ - ١٢ خرداد ١٣٨٩ |
سلام ، لطفاً بفرماييد آيا آن روايت که نقل کرده ايد که عمر و عايشه و پيامبر )ص( بر سر يک سفره غذا خورده و دست عمر به دست عايشه برخورد ميکرده صحت دارد يا خير؟ آيا ممکن است جلو پيامبر اين کار انجام ميشده و ايشان برخوردي نداشته باشند؟!!! شما با نقل اين روايت قبل از اينکه بيان کنيد حضرت اجازه روبروشدن با نامحرم را به زنان ميداده يک کار منکر ديگر را ترويج ميکنيد. لطفاً اگر روايت صحت دارد برخورد پيامبر را هم بيان نماييد تا شبهه بوجود آمده رفع شود. آيه " يا ايها الذين آمنوا قوا انفسکم و اهليکم.... " چه مي شود؟ خواهش ميکنم روايات را ناقص بيان نفرماييد. از تلاشهاي شما سپاسگذاريم

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- سند روايت به نظر اهل سنت صحيح است ، نه از نظر شيعه ! و در اين زمينه ، نظر علماي اهل سنت را در آدرس ذيل آورده‌ايم :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=9631

يعني پاسخ ما به اهل سنت است و نه طبق نظر شيعه !

2- به نظر اهل سنت نيز اين ماجرا قبل از نزول آيه حجاب بوده است ! و اشكالي ندارد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

15 | محمد رضا اكبري | | ١٣:١٣ - ٠٢ تير ١٣٨٩ |
بسم الله ارحمن الرحيم

با سلام و آرزوي توفيق همه مدافعان حريم قدس نبوي و امامت و ولايت

علاوه بر دلايل فوق الذكر ميتوان اين نكته را نيز بيان نمود كه اگر حضرت فاطمه(س) براي گشودن در به پشت در رفته بودند ديگر نيازي به شكستن در نبود!
آن حضرت در واقع براي ممانعت از ورود و فرياد بر ظالمين به پشت در رفته بودند
16 | حسين | | ١٤:٥٠ - ٢٤ تير ١٣٨٩ |
برادر عزيز ان زمان دربها از ليف خرما بوده نه از چوب لطفا تاريخ اعراب در زمان حضرت علي را بخوانيد حضرت علي همان علي است که در جنک خيبر يا غزوات ديگر بود که عمر بتواند به گردن حضرت ريسمان ببندد ودر کوچه بکشاند اين يک تهمت به حضرت ميباشد لطفا عقل را قاضي کنيد به هيچ دين هم کاري نداشته باشيد
17 | مجيد م علي | | ٠٢:٠١ - ٢٥ تير ١٣٨٩ |
با سلام
جناب حسين ( ؟؟؟؟؟؟ ) مثل اينكه ليف خرما اتش نمي گيره كه شما بااين حرفها ميخواهيد از اون غاضبين خلافت پشتيباني كني .
خوب گوش كن ببين چي ميگويم .
همينكه اونها ( غاضبين ) و حاميانشان از اطاعت فرمانده ئي اسامه سر ياز زدند درهاي جهنم را بر روي خود گشودند .
حالا باقي اعمالشون بمثل مسموم كردن حضرت رسول صلي الله عليه و اله وسلم , رفتن بطرف سقيفه ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, تا شنيدن پارس سگهاي حواءب و شتر سواري و يابو سوار ................. حسابي ديگر دارد كه بماند .
شما فكر خودتان باشيد سعي در دفاع از كساني كه جاي هيچگونه دفاع از خود را نگذاشته اند را نكنيد .
لعنت خداوند بر اوني كه دستور حمله به خانه فاطمه الزهرا عليها صلوات را داد .
لعنت خداوند بر اوني كه در خانه فاطمه الزهرا عليها صلوات را داد .

يا علي


18 | مجيد م علي | | ٠٦:٣٤ - ٢٦ تير ١٣٨٩ |
با سلام
خط اخر نظر شما 17
لعنت خداوند بر اوني كه در خانه فاطمه الزهرا عليها صلوات را اتش زد .

يا علي
19 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٣:٥٢ - ٢٦ تير ١٣٨٩ |
سلام

برادران عزيز

اين جناب (حسين) نويسنده ي كامنت شماره 16

راست ميگويد

چون ايشان خودشان شخصآ در آنز مان حضور داشته اند و از نزديك ديه اند كه دربها از جنس ليف خرما بوده اند نه چوب!!!

مطلب جالب اينکه

ليف خرما مخصوص استفاده از نور آن براي روشنائي بکار ميرفته است
حال نميدانم چه شده است اين حسين عمري در آن زمان از ليف خرما بعنوان درب منزلش بهره مي برده است.

راستي جناب حسين عمري شما که در آن زمان زندگي کرده ايد لطفا به ما بگوئيد پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ اين جناب عمرتان کيستند؟؟؟
نکند آن موقع که در بها از ليف خرما بود هويت پدر و مادر مهم نبود؟؟؟!!!
يا حق
20 | علي رضا | | ٠٦:٢١ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد.
21 | مسلم | | ٢٣:١٦ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
بسم الله الرحمن الرحيم



عشق يعني دل سپردن در الست

از مي وصل الهي مستِ مست


عشق يعني ذكر ناموس خدا

يا علي گفتن به زير دست و پا


عشق يعني جلوه صبر خدا

شرم ايوب نبي از مرتضي


عشق بر دلداده فرمان مي‌دهد

عاشق جان داده را جان مي‌دهد


عشق باعث شد كه دل سامان گرفت

پشت درب خانه زهرا جان گرفت


عشق يعني انقلاب فاطمه

از كبودي چشم تار فاطمه


عشق يعني عشق ناب فاطمه

بيت الاحزان خراب فاطمه
22 | رضا | | ٠٢:٥٠ - ٠٩ شهریور ١٣٨٩ |
در پاسخ به كامنت 16 اولا آيا عقل شما چيزي در مورد تكليف براي خدا ميداند كه آنجا كه امام علي وارد ميشود براي تكليف است نه زور ازمايي ثانياآنجا كه امام علي مامور به صبر است ساكت ميشود ولي آنجا كه مامور به صبر نبود مثل آن زماني كه خواستند نبش قبر كنند امام جلوي همه آنها ايستاد وكسي جرات نكرد نزديك بيايد ثالثا نكند يادتان رفته آن روايتي كه ميگويد امام علي كمربند ملعون دوم را زماني كه وارد خانه شد گرفتند واو را بلند كرده وبه زمين زدند بعد رو به حضرت فاطمه ميكنند وميگويند اگر ميخواهي ديگر صداي اذان را از ماذنه باقي بماند بايد صبر كني
23 | حسن | | ١٦:٢٦ - ١٠ شهریور ١٣٨٩ |
شما ؟؟؟ به پيامبر خدا هم رحم نمي‌کنيد. آن را بي‌غيرت جلوه مي‌دهيد (نعوذ باالاه) خدايا! به حق رسولت! اينها را به خاک سياه بنشان. امين.
24 | momen abdullah | | ٠٨:١٨ - ١١ شهریور ١٣٨٩ |
جناب حسن
بي‌غيرت اوني بود که با يک زن (عائکه) به زور نکاح مي‌کند و بعد او را به حال خود رها مي‌کند!!

يا علي
25 | علي اصغر طالبي | | ١٩:٣٧ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
جالبه برادران اهل سنت هيچ‌وقت سر اسناد بحث نمي‌کنند. فقط مي‌گن عقل اينو نمي‌پذيره_خوب شما بايد بريد کتاب‌هاتونو به آتيش بکشيد_البته نويسنده‌هاي اونارو هم بايد کافر بناميد. زيرا اين روايات تاريخي رو ذکر مي‌کنند و آبروي شما سني‌هارو مي‌برند_نمي‌دونم چرا باورشون نمي‌شه بزرگان دين آنها اين همه کارهاي ناشايست انجام دادن-وقتي قابيل که پيامبر‌زاده بود وحلال‌زاده، همون ابتداي آفرينش جنايت انجام مي‌ده و مرتکب قتل مي‌شه. اين افراد که يک عمر بت‌پرست بودن و گذشته و طريقه به دنيا اومدن‌شون آن‌گونه بوده، چرا نمي‌تونن اين کارهاي زشت رو انجام بدهند و کجاي آن محاله عقليه؟
26 | منتظر منتقم فاطمه | | ٠١:٠١ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
به ما مگوييد شيعه و سني برادرند ما بي خيال سيلي مادر نميشويم اي سني‌ها شما خودتان را به خواب زده‌ايد و نمي‌خواهيد بيدار شويد. حرف ما از آن اول است: غدير خم بيعت با كسي در آن زمان، فقط نشانه‌ي پذيرفتن جانشين رسول ا... است و بس، شما چه مي‌گوييد؟ اگر اين خلف وعده واقع نمي‌شد، اتفاقات شوم به دست آن سه اتفاق نمي‌افتاد. يا علي
27 | الهه68 | | ١٥:٣١ - ٢١ شهریور ١٣٨٩ |
خوشحالم كه هنوز كساني هستند كه به شيعه بودن خودشون افتخار مي‌كنن و پوز هر چي سني رو به خاك مي‌مالند.
28 | محب علي | | ٢١:٢٢ - ٠٢ مهر ١٣٨٩ |
شما چنان چهره ضعيف و ترسويي از علي به تصوير كشيده‌ايد كه تا اين حد قدرت نداشت از ناموسش دفاع كند، آخه اون علي كه ما مي‌شناسيم فاتح خيبر، قاتل يكي از بزرگ‌ترين پهلوانان عرب، شجاع، دلير و بي‌باك بود و براي اظهار حق از احدي نمي‌ترسيد؛ حال يك دفعه چطور شد كه نتونست از همسرش دفاع كند؟ شما اگه جلو يك انسان معمولي صرفا فقط به زنش نگاه بد بكني، اون شخص قطعا عكس‌العمل نشان خواهد داد. اما داريد ادعا مي‌كنيد كسي كه در مكتب پيامبر تربيت شده از ناموس خودش نتونست دفاع بكنه اينه حب علي؟!!! سبحانك هذا بهتان عظيم

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

به اين شبهه شما نيز در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

29 | منتظر منتقم فاطمه | | ٢٢:٤٧ - ٠٢ مهر ١٣٨٩ |
مثل اين‌كه داريد تو فكر فرو مي‌ريد. آره... .
30 | زهرا | | ١٤:٣٩ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
بانوي من!
اسممو با هيچ چيز ديگه اي عوض نميکنم...!
کمکم کنيد يه کم مثل شما باشم.شرمنده ام...
31 | معصومه وحيديان | | ١٥:٢٩ - ١٣ آبان ١٣٨٩ |
ما منتظر منتقم خون حسينيم ××××××××× تاجان در بدن داريم بجز اين نخواهيم
32 | مسيحا | | ١٠:٣٨ - ٢٥ آبان ١٣٨٩ |
تاريخ را بخوانيم و از آن عبرت بگيريم
33 | فاطمه | | ٠٨:٥٠ - ٢١ آذر ١٣٨٩ |
شيعه هاي مادر ؟؟؟ لعنت خدا بر شما ومادران وپدرانتان البته اگه داشته باشيد خدايا شما گروه ملعون را از زمين بر دارد که از شيطان بدتر وبي ناموس تر هستيد براي به حق جلوه دادن حمله حضرت عمر به خانه حضرت علي چه نسبت هاي ناروا يي که مستحق خودتان مي باشد به رسول خدا نسبت مي دهيد کثافتها ي بيشعور
34 | حيدري | | ١٥:٥٨ - ٠١ دي ١٣٨٩ |
من فکر ميکنم که جنابعالي بايد به دو چيز توجه کني:يکي نسب عمر جونت که باباش کي بود و ديگري نسب خودت.عزيزم چرا تحقيق نکرده زر ميزني.خيلي مسئله ي حمله به حضرت زهرا سلام الله عليها برات مبهمه به کتابها مراجعه کن.اگه هم ميگي عقل نميپذيره پس يعني کتابهاي خودتون را قبول نداري.ما نفهميديم شما فقط عقلي کار ميکنيد يافقط نقلي.به هر دو محکوميد.چرا مطالعه نکرده بحث ميکنيد.فرد مباحثه کننده بهتره اطلاعاتي هم داشته باشه و فقط هر وقت کم آورد مثل شما فحش نده و اصالت خودش را زير سؤال ببره.البته اميدوارم که خودت تو نوشته ات خودت را گفته باشي وگرنه خودت يه جنده اي بيش نيستي و ارزش بحث نداري
35 | hadez803 | | ٢١:٢٣ - ٢٨ دي ١٣٨٩ |
سلام، با تشکر از زحمات شما. اما يک نکته. ببينيد شخصي که نظر شماره 16 را داده در مورد جنس در راست مي گويد. در روايت اولي که خودتون ذکر کرديد در متن عربي اين عبارت وجود دارد: "وكان من سعف" که آن را ترجمه نکرديد. ترجمه اش هم اين است: "از شاخه درخت خرما بود". سوال اين است که چرا اين را ترجمه نکرديد؟ به نظر شما در کدام حالت ضربه ي سنگين تر به حضرت زهرا وارد ميشد؟ وقتي که عمر به در چوبي لگد بزند که مقداري از ضربه لگد او را جذب مي کند يا وقتي به دري از جنس شاخه درخت خرما لگد بزند و تمام نيروي لگدش را به حضرت زهرا که پشت در است منتقل کند؟ حالت دوم منطقي تر است. در هر حال متوجه نمي شوم چرا اين قسمت را سانسور کرديد!

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بسياري از اوقات ، سهوا متون به صورت ناقص ترجمه شده است ، و بناي بر سانسور يا تحريف نيست . با تشكر از تذكر شما ؛ ترجمه نيز اصلاح شد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

36 | امين | | ٠٩:٣٦ - ٢٩ دي ١٣٨٩ |
خوب مگه نميشه از شاخه خرما در محكم درست كرد ؟ تو منطقه ما ستون خونه رو از شاخه خرما درست مي‌كنن ، اينم عكسش :
http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTplmDSEGJ0DjUL1dSWHPLXt0hWwO1LQvuZwuM2NRJgvKXMqTlbdRrROWDv
تازه بعضي جاها كل خونه رو از سعف درست مي‌ كنن : http://www.alittihad.ae/assets/images/Dunia/2008/07/13/260x195/11a-na-53683.jpg
بعضي از وسائلي هم كه از سعف درست ميشه ببينيد :http://www.s-oman.net/avb/showthread.php?t=213010
37 | hadez803 | | ٢١:٤١ - ٣٠ دي ١٣٨٩ |
سلام، در مورد آن دو حديث آخر در مورد غذا خوردن عايشه و عمر از يک کاسه، من به چند تا از مراجعي که ذکر فرمودين مراجعه کردم و در تمام آن ها در انتهاي روايت اين عبارت يا مشابه آن بود: "و ذلک قبل آية الحجاب". يعني حداقل از ديد اهل سنت، اين داستان غذا خوردن عمر و عايشه از کاسه مربوط به قبل از نزول آيه حجاب بوده است. با اين حساب به نظر مي رسد """اين حديث""" کاربردي در اين قسمت از مقاله ندارد و نمي توان با استفاده از آن چنين نتيجه اي گرفت که شما گرفته ايد: " هنگامى كه نشستن با نامحرم سر يك سفره و خوردن غذا از يك كاسه؛ آن‌هم براى همسر رسول خدا اشكالى نداشته باشد، رفتن پشت در براى دختر آن حضرت نيز اشكالى نخواهد داشت." در واقع همان دو حديث قبلي در مورد باز کردن در توسط ام سلمه و عايشه براي اثبات مطلب کفايت مي کردند.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بحث در مورد شبهه اهل سنت است كه در بين عرب اين كار رايج نبوده است ! رايج نبودن در بين عرب يك مطلب است و وجوب حجاب با آيه حجاب امري ديگر ، يعني قبل از نزول آيه حجاب اين كار امري عادي بوده است و رايج بين عرب ! تنها ممكن است ادعاي حرمت در باز كردن توسط زنان باشد ، كه اين نيز در شرع نيامده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

38 | سوده | | ١١:٥٤ - ١٦ بهمن ١٣٨٩ |
من يه سوال از برادران وخواهران اهل تسنن دارم . که چرا اين قدر سنگ امويان رو به سينه ميزنن آيا فيلم مختار نامه را ديديد تازه يه نمونه کوچکي از خروار است وخود حديثي بخوان از اين مجمل .آيا کتابي باز کردن که خيانت اين ملعونا را مطالعه کنن وآيا مطالعه کردن که ببنين چطور امويان مراوانيان به غارت کردن همه چيز از ناموس تا جان ومال اهل مدينه پرداختن. همين جوابم رو بدين
39 | علي رضا | | ٠٨:٤٢ - ٢١ بهمن ١٣٨٩ |
سلام 1- يعني شما مي گوييد حضرت زهرا قصد باز كردن در را نداشت و فقط پشت درب ايستاده بود و صحبت مي كرد؟ آيا روايتي نيامده كه ايشان براي باز كردن در رفته بودند؟ 2- مقايسه شما با پيامبر ص صحيح به نظر نمي رسد زيرا آنجا مسئله تهديد نبود. وي اينجا دشمن در پشت در بود.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- طبق برخي روايات ، درب خانه باز بود و فاطمه زهرا سلام الله عليها براي بستن درب رفتند ! و نه باز كردن !

2- مقايسه با پيامبر (ص) به عنوان پاسخ به اين شبهه است كه زن در نزد عرب براي باز كردن در نمي‌رفته است ، و گرنه اصل شبهه از اصل اشكال دارد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

40 | عمربن الخطاب | | ٠٢:٠٢ - ١٩ اسفند ١٣٨٩ |
عمربن الخطاب خود اين دو کلمه گوياي همه چيز هست. به نظر من ، سنيها، خودشون ميدونن چه كسايي هستند هيچ چيز مبهمي وجود نداره هم عقلي و هم نقلي در ضمن من ناچيز کلب زينب و رقيه هستم اين افتخارمه
  بعدی [1] [2] [3]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها