يازده اشكال اساسي بر عملكرد عمر و همراهان او :
11 - هنگامي كه پيامبر ( ص ) در بستر بيماري فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزي برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلي اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلي اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم في آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 . .
وياگفتند : رسول گرامي ( ص ) هذيان ميگويد : « إنّ رسولاللَّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » ، نستجير باللّه ، ( كبرت كلمة تخرج من أفواههم ) الكهف : 5 . .
و اين قضيّه به قدري درد آور بود كه وقتي ابن عبّاس به ياد آن ميافتاد ، اشك چشمانش همانند دانههاي مرواريد از گونههايش سرازير ميگشت عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . .
در رابطه با اين حديث كه در صحيح بخاري و مسلم وساير كتب صحاح آمده چند سؤال مطرح است :
1 - آيا اين سخن عمر ، مخالف با قرآن نيست كه ميفرمايد : ( ما ينطق عن الهوي إن هو إلّا وحي يوحي ) عن ابنعبّاس قال : « يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ جعل تسيل دموعه حتّي رأيت علي خدّيه كأنّها نظام اللؤلؤ قال : قال رسول اللّه : ائتوني بالكتف والدواة ( او اللوح والدواة ) اكتب لكم كتاباً لن تضلّوا بعده أبداً فقالوا : إنّ رسول اللّه - صلي اللّه عليه وسلم - يهجر » . صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصية لمن ليس عنده شيء ، صحيح البخاري ، ج 4 ص 31 ، كتاب الجهاد والسير . النجم : 4 . ؛ پيامبر گرامي ( ص ) از روي هواي نفس سخن نميگويد و تمام سخنان او بر مبناي وحي الهي است .
2 - عمر كه گفت : كتاب خداوند براي ما كافي است « حسبنا كتاب اللّه » ، اين مخالفت عملي عمر ، با سنّت رسول اكرم ( ص ) نيست؟
چون سخن رسول اكرم ( ص ) كه فرمود : چيزي بنويسم كه شما را از گمراهي مصون بدارد ، مربوط به مطالب عادي و شخصي نبود ، بلكه داراي اهمّيّت ويژه بود و از بهترين مصاديق سنّت به شمار ميرفت .
3 - آيا مخالفت عمر و همراهان وي با دستور رسول اكرم ( ص ) ، مخالفت با قرآن نيست كه ميگويد : از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهي حضرت اجتناب نماييد : ( ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا ) الحشر : 7 . .
4 - آيا سخن بخاري كه ميگويد : مردم در كنار بستر رسول اكرم ( ص ) سر و صدا كردند و اختلاف كردند ، آيا مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت ، نهي نموده و آن را باعث حبط و نابودي اعمال ميداند : ( يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون ) الحجرات : 2 . .
5 - آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم ( ص ) مخالفت با قرآن نيست كه دستور ميدهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم نظريّه پيامبر ( ص ) باشند و كساني را كه نظر آن حضرت را نميپذيرند ، مؤمن نميداند : ( فلا وربّك لا يؤمنون حتّي يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فيأنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلّموا تسليماً ) النساء : 65 . .
6 - پيامبر گرامي ( ص ) تصميم داشت چيزي بنويسد كه مانع گمراهي امّت باشد ، آيا ممانعت از نوشتن چنين مطلب مهمّي ، سبب گمراهي مردم نشد؟
آيا سخن حضرت را تصديق نميكنيد و يا آن را پذيرفته و تصديق ميكنيد ، در صورت دوّم آيا ضلالتي صورت گرفته يا منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد ، چه ضلالتي دامنگير جامعه اسلامي ، جز انحراف از امر خلافت منصوص صورت گرفته است؟
7 - در برابر عمر و همداستانهايش كه مخالف با وصيّت نوشتن رسول خدا ( ص ) بودند ، افرادي هم بودند كه تلاش در نوشتن اين وصيّتنامه داشتند : « منهم منيقول : قرّبوا يكتب لكمالنبي -صلياللَّه عليه وسلم- كتاباً لا تضلّوا بعده ومنهم من يقول : ما قال عمر » صحيح البخاري ، ج 7 ، ص 9 ، كتاب المرضي باب قول المريض قوموا عنّي ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ، ص 75 ، آخر كتاب الوصية . .
وحتّي زنان پيامبر ( ص ) نيز به همفكران عمر اعتراض كردند كه با اهانت عمر و دفاع رسول ( ص ) مواجه شدند : « فقالت النسوة من وراء الستر : ألا تسمعون ما يقول رسول اللّه؟! قال عمر : فقلت إنّكنّ صواحبات يوسف ، إذا مرض رسول اللّه ، عصرتنّ أعينكنّ ، وإذا صحّ ، ركبتنّ عنقه! قال : فقال رسول اللَّه : دعوهنّ فإنهنّ خير منكم » الطبقات الكبري لابن سعد ، ج2 ، ص 244 ، المعجم الأوسط للطبراني ، ج 5 ص 288 ؛ مجمعالزوائد للهيثمي الشافعي ، ج 9 ص 34 ؛ كنز العمال ، ج 5 ص 644 ، ح 14133 . ؛ زنان از پشت پرده صدا زدند : مگر سخن رسول گرامي ( ص ) را نميشنويد؟ عمر گفت : شما همانند دلباختگان يوسف هستيد كه به هنگام مريضي پيامبر ( ص ) اشگ شما جاري ميشود ، و به وقت سلامتي حضرت ، برگردن او سوار ميشويد .
رسول گرامي ( ص ) فرمود : متعرّض آنان نشويد وآنها را به حال خود واگذاريد ، زيرا آنان از شما بهتر هستند .
راستي ، چه شدكه عمر و همراهان او ، بر تيم مقابل غلبه كردند؟ و كار كداميك از اين دو گروه مخالف قرآن و سنّت پيامبر بود؟
با سلام خدمت دكتر قزويني
پيشنهاد مي كنم تمام نقل هاي هفت گانه بخاري از حديث را كه در كتاب العلم - كتاب الاعتصام - كتاب الجهادو... آمده تك تك بياوريد و با هم مقايسه كنيد كه از اين مقايسه پيام هاي زيادي به دست مي آيد